چگونه میتوان بیش از حد فکر کردن را متوقف و سریع شنا کرد؟
اکثر شناگران در برههای از زمان از اثرات مضر تفکر بیش از حد رنج بردهاند. این مسئله نشان داده است که فکر کردن بیش از حد بهترین اهداف و عملکردهای ما را به راحتی از بین میبرد. در این مقاله در مورد نحوه جلوگیری از تفکر بیش از حد در استخر صحبت میکنیم.
وقتی که در آب هستید فکر شما کجا میرود؟
هنگامی که در گرم کردن مشغول چرخش روی خط سیاه برای زدن برگشت و سالتو هستید و یا زمانی که ست حرکات پا و یا ستهای تمرینی لاکتیت را انجام میدهید، توجه شما به کجا معطوف میشود؟
آیا به شنا کردن خود فکر میکنید؟
و یا روی آنچه انجام میدهید تمرکز کردهاید؟
صبر کنید … اینجا یک چیز متفاوت است؟
با کمتر فکر کردن و تمرکز بیشتر میتوان سریعتر شنا کرد.
به نظر میرسد یک تفاوت پیش پا افتاده وجود دارد.
اما شکافی عمیق و بزرگ بین تفکر و تمرکز وجود دارد.
در اینجا برخی از نکات برجسته هر دو ذکر شده است:
تمرکز:
تقریباً خونسردی و بیتوجهی به مسائل پیرامون است.
شما توجه و تمرکز خود را بر شاخصههای عملکردتان قفل میکنید.
تمرکز شما شامل احساسات بیش از حد و یا قضاوت بیش از حد نیست.
تمایل به داشتن اعتماد به نفس نگرانی کمتر درباره کارهایی که دیگران انجام میدهند.
تمرکز، هنگامی که به درستی استفاده شود، مبتنی بر فرآیند پیشرفت است.
فکر کردن و یا اندیشیدن:
• تمایل بیشتری درباره احساسات و اعتماد به نفس خودتان دارید.
• وقتی که ما در حال فکر کردن به آنچه انجام میدهیم، هستیم.
• غالباً هنگامی که درباره اهمیت ورزش برای خود و نیز اهمیت فوقالعادهای که دیدارهای آینده برای ما دارند بسیار مهم است. اینکه چگونه ما نمیخواهیم هم تیمیها و مربی خود را ناامید کنیم.
• ما به راحتی از اتفاقاتی که در اطرافمان میافتد مضطرب میشویم. به ویژه هنگامی که نحوه عملکرد ما با سایر شناگرانی که در برابر ما هستند سنجیده میشود.
• به اندازه کافی خندهدار است (اما در واقع این طور نیست)، تفکر منجر به ناامیدی و عصبانیت میشود که توانایی شما را در تمرکز کردن بر روی چیزهایی که به شما کمک میکنند و باعث میشوند بهره بیشتری در آب از آنها ببرید کاهش میدهند.
• تقریباً تفکر همیشه مبتنی بر نتیجه است.
تفکر در مقابل تمرکز: تمرین کنید
من قصد دارم مثالی از سختی که در ۶ ماه گذشته کشیدهامو برای آن تمرین کردهام را برای شما بیان کنم.
در آخرین ایمیل، من همه چیز درباره مأموریتی که در طول تابستان داشتم را به شما گفتم تا آنجا که ممکن است باید در ۵۰ ثانیه سریع شنا کنم. با این هدف فشار یک دوره طولانی که از ابتدای سپتامبر شروع شد را تحمل کردم. مدت زیادی طول نکشید که من متوجه شدم چه تفاوتی بین آن تمرکز کردن در طول این تمرینات ۵۰ ثانیه برایم به وجود آمده است. بعد از همه آنها، دیگر مهم نبود که چقدر خوب باشید، شنا کردن به مقدار زیاد در ۵۰ ثانیه باعث آسیب و صدمه میشد.
لحظهای که شروع به فکر کردن درباره آنچه انجام دادم کردم (لحظاتی که معمولاً وقتی در مسافت 30 تا ۳۵ متری بودم و حس درد واقعی و عمیق در من شروع میشد). این بدان معنا بود که من به این فکر میکردم چقدر درد زیادی کشیدم. هنوز هم باید میزان زیادی از این ۵۰ ثانیهها بروم و اینکه آیا کاری که میکردم واقعاً به من کمک کرد تا پیشرفت کنم یا نه؟
وقتی شروع به فکر کردن درباره این موارد کردم به طور ناخودآگاه عقبنشینی کردم. اینها 50 ثانیههایی بودند که من به طور پیوسته سرعتم را از دست میدادم. نه خیلی زیاد، شاید نیمی از یک ثانیه کامل، اما همین برای به وجود آمدن شک و تردید در من کافی بود (من دانشمند فضایی نیستم، اما در طی یک دوره تمرین ۵۰ ثانیهای حدود ۵/۰-۱ ثانیه در هر دوره تمرینی از فصل تمرین وقتی که روی هم جمع شوند مقدار زیادی میشود).
چرا این اتفاق افتاده است؟ چون مغز من احمق نیست.
میدانست که من در دنیایی آسیب دیدهام و یک عده حتی بیشتر از من صدمه دیدهاند؛ بنابراین این کاری است که انجام میدهد… سعی کرد با محافظت، از تلاش من مراقبت کند.
قسمت دیوانه کننده؟ اینکه حتی این یک تصمیم آگاهانه نبود.
مدتی بعد از این روزهای خوب/ سختی و عذاب روزهای بد که بسیار ناامید کننده و منبع بسیاری از تردیدها و عدم اطمینانها بود، فرا رسید. من تعدادی از این شاخصههایعملکرد برای ۵۰ ثانیههایم را با هم جمع کردم. شاخصههایعملکرد بسیار ساده بودند. چیزی که در آن لحظات در دورههای 50 ثانیهای بیشتر از همه به آن تکیه کردم عذاب رسیدن به اوج پوچی بود.
شما ممکن است بخندید و یا فکر کنید این چیزی مسخره است اما واقعیت این بود…
«سر و صدای یک کشتی بزرگ»
این یک داستان واقعی است.
و این چیزی است که از کار درآمده است.
بارها و بارها این اتفاق افتاد زمانی که نزدیک ۱۵ متری دیوار بودم به خودم یادآوری و تکرار میکردم. این کار سادهایاست که من را از (فکر کردن) باز میداشت و مثال تلاشی بود که قرار است انجام دهم.
این امری تصادفی نیست زمانی که به شاخصههایم پایبند میماندم، تقریباً همیشه در سریع شنا کردن موفق بودم (به جز یک گرفتگی کوچک تصادفی که ممکن بود در پایم و یا موقع بالا آوردن سر از خط افقی بدن در شنای قورباغه برایم ایجاد میشد مشکل دیگری نداشتم).
تفکر در مقابل تمرکز: رقابت
وقتی که شما فکر میکنید، شما به اطراف خود نگاه میکنیدتا ببینید که شناگران دیگر چه کاری انجام میدهند. شما به هر چیز کوچکی که برایتان اتفاق میافتد زیادی اهمیت میدهید. (مدام با خودتان فکر و تکرار میکنید حتماً به خوبی خود را گرم نکردم، به همین دلیل نمیتوانم در این رقابت به خوبی عمل کنم).
شما بیش از حد درباره فاکتورهای تکنیکی در استروک هایتان نگران هستید. عموماً تجزیه و تحلیلهای سست شدن و از پا در آمدن را میدانید. هر چه در مورد کارهایی که در آب انجام میدهید سخت گیرتر باشید، احتمال گرفتگی و پیچ خوردنتان در آب بیشتر میشود.
مغز ما احساس شوخ طبعی پیچیدهای دارد. به بیان سادهترفکر کردن بیش از حد شما باعث خفگیتان میشود؛ اما وقتی شما روی کاری که انجام میدهید متمرکز هستید، شما روی همان کار ذهنتان را قفل میکنید.
مانند مراحل روتین اجرای قبل از یک مسابقه و با استفاده از شاخصههای عملکرد در قسمت قبلی، سعی کنید آرام وریلکس باشید و خود را دچار تنش نکنید. در ابتدا مثل یک بمب منفجر شوید و در ۱۵ متر نهایی مثل صدای غولآساییک کشتی بزرگ حرکت کنید. از مقایسههای بیهوده با سایر شناگران اجتناب کنید. زمانی که شما فکر کردن را کمتر میکنید و به تمرکز ساده روی کار خودتان اعتماد میکنید. بهترین فرصت را خواهید داشت که در روز مسابقه با تمام توانتان شنا کنید.
بسیار خوب باید آرام باشم، اما چگونه میتوانم تشخیص دهم کاری که میکنم فکر کردن است یا تمرکز کردن بر روی کاری که انجام میدهم؟
پرسش بسیار خوبی است، خواننده خیالی من!
و البته پاسخ این است: معمولاً فکر کردن به این معنی است که ما با افکار خود در زمان سفر میکنیم. هم در زمان تمرین و هم در زمان مسابقه وقتی که من در حال فکر کردن بر روی افکارم هستم چیزی شبیه سفر در زمان انجام میدهم.
• آنها هر کدام به سمت عملکردهای گذشته شناور هستند…
آخرین باری که این کار را کردم در آب احساس بهتری داشتم. امروز چگونه باید سریع شنا کنم؟
• یا اینکه آنها به سمت عملکردهای آینده شناور هستند…
من چگونه میتوانم به اهدافم برسم وقتی که هر هفته به رقابتم نزدیکتر میشوم؟
از طرف دیگر، تمرکز کردن شما باعث آمادگی بیشترتان میشود.
در حال حاضر شما نباید کاری فراتر از آنچه که باید انجام دهید به دنبال چیز دیگری باشید به عقب برنگردید و نگاه کنید.
متمرکز بودن به این معنی است که در همان لحظه در حال انجام دادن کاری هستید که آن را درست انجام میدهید. قدرت تمرکز این است که شما را در همان لحظهای که هستید نگه میدارد؛ یعنی شما را در حال حاضر نگه میدارد. این افکار آنچه را ممکن است اتفاق بیافتد و یا آنچه که اتفاق افتاده است را به شما نشان میدهد و شما را در آنچه که در حال اتفاق افتادن است نگه میدارد.
برخی از باهوشترین شناگرانی که میشناسم نیز همان کسانی بودند که بیشترین رقابت را در مسابقات خود داشتند. کسی که به طور کلاسیک تفکر بیش از حد تصور دارد که اگر آن کارها را در زمان خودشان به اندازه کافی سخت انجام داده بودم و سختکوشانه به آنها فکر کرده بودم در روزهایی که برایم بیشترین اهمیت را دارند به کمکم خواهند آمد و در بعضی از شناهای سطح بالاتر کار کردن برایم راحتترخواهد بود.
اما با کمال ناامیدی و ناباوری با تردید یک شناگر روبرواست. بچهای که حتی توانایی مراقبت کردن از شنایش را هم ندارد؛ مانند یک تار مو بر روی یک تیر در روز مسابقه خواهد بود.
گام بعدی:
برای آموختن تمرکز پرقدرت با شاخصههای عملکرد شروع کنید. طبیعی است وقتی که در آب هستیم افکارمان مانند دیوانهها سرگردان باشند. ما در حال انجام حرکات کاملاً پیچیدهای با بدن خود در آب هستیم. در حالی که تمام تلاشمان را میکنیم شناگری که در خط کنارمان شنا میکندرا شکست دهیم و هم تیمیها و مربیان خود را ناامید نکنیم.
مسائل مختلفی در حال اتفاق افتادن است. شاخصههایعملکرد را جمع آوری کنید که وقتی همه آنها در کنار هم قرار میگیرند میتوانند به ما کمک کنند.
مترجم: فرشته عزیزمحمدی
ویراستار علمی: سید محمد رضا نجفی
ویرایش نهایی: رضا ملازینل